فصلی جدید در شهر

با نزدیک شدن به آغازین روزهای شروع کار منتخبان شورای پنجم ، بحث ها و شایعات مختلفی از گوشه و کنار به گوش میرسه و مهمترین موضوع بحث انتخاب شهردار جدید شهرمونه ، شهرداری که می باید به مطالبات و انتظارات نزدیک به دو دهه مردم این شهر پاسخ بده و جوانه های امید رو دوباره در دل این مردم زنده کنه . شهردار جدید باید مخروبه ای رو به نام شهرداری تحویل بگیره که حسابهاش بسته ، پولهاش تا ریال آخر خرج شده ، معوقات و حقوق پرداخت نشده پرسنل ، طلب های میلیاردی پیمانکاران و بستانکاران ،پروژه های نیمه کاره ای که بیشترشون طی ماههای اخیر کلید خورده ، رسیدگی به تخلفات و پرونده های فساد مالی که به اونها سرپوش گذاشته شده، تغییرات و کنار گذاشتن بخش فاسد و رانت خواران و دلالان از بدنه اصلی و خدوم شهرداری و از همه مهمتر آمادگی این رو داشته باشه تا شیطنت ها و پرونده سازی ها و کارشکنی ها رو چه در داخل و چه از بیرون سازمان دفع کنه ، تنها مواردی از مشکلات و معضلات پیشروی شهردار جدیده مضافا اینکه با نزدیک شدن به فصول بارندگی و سرما می باید آمادگی لازم رو برای رویارویی با حوادث و بلایای طبیعی داشته باشه. در چنین وضعیتی مدیریت شهرداری می باید فارغ از یکسری شرایط لازم دارای شرایط کافی برای مواجهه با بحران ها و وضعیت پیش رو باشه .

دارابودن تحصیلات آکادمیک مرتبط و بومی بودن یقینا مورد خواست و انتظار همشهریان و بویژه حامیان شورای جدیده اما در چنین وضع بحرانی سپردن سکان کشتی بدست یک سکاندار بی تجربه و یا ضعیف می تونه خسارات و صدمات جبران ناپذیری رو با خودش به همراه داشته باشه از اینرو سپردن سکان این کشتی بدست سکانداری راه بلد و آشنا به طوفان ها و حوادث غیر منتظره تنها ترین راه حل به نظر میرسه . 

اما ذکر دو نکته در این خصوص ضروری به نظر میرسه :

نخست اینکه برخی بر این باورند برای حرکت به جلو و رسیدن به وضع مطلوب در شهر نیازمند همدلی و همراهی همه مسولین هستیم و فرد منتخب باید هم به شورا و هم نماینده نزدیک باشه و نگاهش به هر دو سمت باشه. هرچند همراهی و همدلی همه مسولین برای رسیدن به وضعیت مطلوب لازم و ضروریه اما وابستگی شهردار به دو تفکر و دو جریان متضاد نه تنها معقول نیست بلکه خطرات و آسیب های جدی به شهر وارد میکنه که در گذشته نیز موارد مشابهی از این دست رو در شهرداری داشتیم که نه تنها موجب رشد شهر نشد بلکه جایگاه شهر و شهرداری رو تنزل داد و مدتها شهرداری بجای پرداختن به نیازهای شهر درگیر کشمکش های سیاسی بود.

نکته دومی که اینروزها بسیار مورد بحث بوده گزینه بومی بودن شهردار این شهره ، بعضی بر این باورند که شهردار می بایست بومی باشه و این رو بعنوان خط قرمز در انتخاب شهردار عنوان می کنند. این عده معتقدن که با توجه به اینکه منتخبین جدید شورا در مبارزات انتخاباتی بحث بومی بودن شهردار رو عنوان کردن و این مسئله بصورت یک مطالبه و انتظار عمومی از شورای جدید در اومده پس اولویت در انتخاب شهردار بومی بودن اون هست.

در جواب این دسته از دوستان عرض میشه که با توجه به دارابودن استعدادها و نخبگان بسیار در این شهر همواره بهره بردن از نخبگان بومی بعنوان یک دغدغه ذهنی برای دلسوزان مطرح بوده و هست اما از آنجا که فرصت کسب تجربه و حضور در پست های مدیریتی و حتی فعالیت در مشاغل دولتی به دلایلی برای جوانان این شهر فراهم نشده لذا متأسفانه دارای کمبود مدیران جوان مستعد بومی هستیم و در کوتاه مدت بعید به نظر میرسه بشود به چنین مطالبه به حقی پاسخ داد و این مهم نیازمند برنامه ریزی میان مدت برای جوانان نخبه بومی جهت کسب تجربیات و آموزش های لازم هست. و با توجه به اینکه بومی بودن شرط لازم هست اما کافی نیست و باید به سایر نکات مهمتر و حساس تری هم توجه داشت. 

و اینکه عده ای بومی بودن شهردار رو جزو وعده های انتخاباتی منتخبین جدید میدانند اشتباه است چون منتخبین به یک متن منتشر شده از یکی از اعضای شورای چهارم اشاره داشتند که معتقد بود یک بومی نمی تواند شهردار باشه و علت اون رو نداشتن مدیر لایق انزلی چی می دانست. سخن منتخبان تنها نفی چنین نظری بود و قطعا افراد لایق و مدیر بومی در این شهر داریم که بسیاری از اونها تمایلی به حضور در چنین مناصبی رو ندارند. لذا اعلام چنین نظری جنبه تاکیدی بر انتخاب فرد بومی ندارد و تنها انتقاد از توهین مطرح شده بوده.